26 Şubat 2011 Cumartesi

ادامه داستان قبلی من و سپیدست


سلام به دوستان و دشمنان
مهران هستم و این ادامه داستان قبلی من و سپیدست که مسول سایت لطف کرده اسمشو گذشته منو سپید و مامانش که البته تو این داستان الهام نبود و در نهایت به رابطه منو سپید پی‌ برد که الان تو هلند مخفی‌ هستم. باووجدی که هنوزم از جونم بیشتر دوستش دارم اما تو یه شوک عصبی شکایت کرد به رژیم و حالا به جرم تجاوز به عنف تحت تعقیبم هر چند پشیمون شد
ولی‌ دیگه کار از کار گذشته و شاکیم رژیم الانم تو آپارتمانمون تو هلند هستم فعلا چون اقامت تجاری دارم و این برای بر نگشتنم به ایران کافی‌ نیست و باید پناهندگی بگیرم .الانم از روی تنهایی و بیکاری که خول شدم دارم یه جوری درد دلم می‌کنم با کسایی که نمیشناسم و نمیشناسن منو بعدشم دیگه دست وردارین از غلط املای گرفتن با یه لپ تاپ که کیبوردش آلمانی و من روش فارسی نویس نصب کردم دیگه همینه دیگه کسی‌ هم که ندارم بشینه برام ویراستاری کنه روزی حداقل ۸ ساعت مینویسم فقط این خاطراتم نیست که دیگه خودتون از نوع جمله بندی و دیکته  ای که هست وقتی‌ بلدین غلط بگیرین بلدین بخونین دیگه ، باقی‌ ابراز انزجارهاتون هم به درک من هم مثل آمریکا و اسریل یه عمر گفتین مرگ بر این و اون  چی‌ شد با پاس ایرانی ۱۲ تا کشور رامون میدان بدون ویزا که ۸تاش گامبیا و تانزانیا و از ایناست بعد ما آخرین کشور تو لیست تخمیها هم افغانستانه حالا بازم اول بشینین حسابی‌ بخونین اراجیف منو بعد هم فحش خار مادر بدهید.مادرم که دیگه تو سنّ ۶۸ سالگی از کار افتاده ولی‌ بدبختا خواهرم از دستتون در رفته چون صاحب داره و شما بهتره کس دهاتیایرو که لیقاتتون رو دارن بکنین که فقط بلدن تمبونشونو بکشن پاین زیر لحاف و شمام عین خرگوش ۴تا فشار بدین و همه بچه حزبولاهییهاتون هم که زیر لحافی هستنو باقاشق از رو فرش جمعشون کردین.فرهاد من وقتی یه قایق تفریحی رو خلیج فارس نزدیک کیش‌ کرایه کرده بودم تولید شده که بچه‌ام عینه آفریده‌های یکی‌ از خدایانه.
و دوستای که گفته بودن چرا به جای آب تمیز آب فاضلاب می‌خوری منظرشون این بوده که مثلا چرا با غریبه نیستم؟دوستان قدر زرر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری من قبل از الهام یکی‌ از دوست دخترام میترا حجار بود تو دوران دانشکده یعنی‌ اینکه باکی باشم یا نباشم مساله ایست که تنها به اراده‌ام بستگی دارد خواه باور کنید خواه نکنید در ضمن اگر داستان اول را خواند باشید آنجا صراحتاً گفته‌ام که در همین سال گند ۸۸ این اتفاقات افتاد و منو به اینجا پرتاب کرد
 بگذریم گاهی زین به پشت و گاهی پشت به زین.باقی‌ داستان:
داشتیم رو دیوار سکس منو الهامو میدیدیم و سپید گفت همینجوری.و منم چنگ انداختم لای موهاش و همونجوری که تو دهان الهام تلمبه زده بودم شروع کردم گائدن دهان سپید و سپید با چشماش منو نگاه میکردو منم تلمبه میزدم بعد که با الهام حالتمون عوض شد تو فیلم سپید هم کیرمو از دهانش در اورد شور کرد حرفای که از دهان مامانش میشنید رو تکرار میکرد.مهران من چی‌ کسمو بخور دیگه منم خوابیدم رو تخت تا بیاد بشینه رو دهانم و زبونمو انداختم تو کس مثل گٔل محمدیش که به همون خوش بوی و طراوت و تازگی بود و براش می‌لیسیدم کسشو و چوچولشو میک میزدم که سپید هم سینهشو میمالوند و بالا پیان میپرید آخ جان بخورش فقط تمومش نکنیا بذار بمونه برا بعدن .بعد چون من پشتم به پرده فیلم بود و اون داشت میدید دیگه کارگردان پخش زنده دوباره سکسم با الهام سپید بود برا همین هم اختیار کامل روند سکسو بی‌خیال شدم تا هر کاری دوست داره بکنه برا همین وقتی‌ دستمو گرفت گذشت رو لوپای کونش وگفت انگشت کن تو کنم دیگه معلوم بود سکس پریشب داره در مقیاس جوون تری تکرار می‌شه سرخشو با زبونو تفم خیس کردم و یواش یواش شست راستمو کردم تو کونش و وقتی‌ زبونم تو کوسش میرفت شستمم تو کونش بود وای که سپید چه جیقای میزد اووووووفففففففففففف مهرن جوووووون اوف الان میاد بخور واییییییییییییی دراز کشید و لنگشو گرفت بالا و رفتم روش که کیرم شلپی رفت تو کوسش و تا رفت تو انگار یه قوری آب جوش ریختن روش واییییییییییییی که چی‌ بود سپید داشت میلرزید و تکون تکون میخورد تو بغلم و انگشتاشو تو گوشت کمرم فشار میداد  وییییییییییی مهرانم جووووون.از روش پاشدم و دید دارم تو فیلم هنوز رو الهام تلمبه میزنم .به خنده گفت ایول مامان و بابا چه کمری دارن بعد چون اونجا تو فیلم من رو هیکل الهام ارضا شدم و الهامو با دستم ارضا کردم که کونشو بکنم یه نیشگون از سر کیرم گرفت که از شق کیرم کم شد و آبم که نزدیک بود بیاد برگشت.بعد همون مدل سگی‌ خودمون قمبول کرد جلوم یه چاک آبدار زد رو لوپ کونش و گفت یالا حال بده رفتم رو زانوهام طرفش و چنگ انداختم لای موی مثل خوشه گندمش و کیرمو جا کردم تو کس داغش هر چند تو فیلم داشتم کون الهام و میگایدم ولی‌ خوب من میدونستم فقط و از اون زاویه معلوم نبود .یه اوووووفففففففففففف از ته دلم گفتم وقتی‌ کیرم سور خورد تو کوسش اشرو کردم به تلمبه زدن و با اون یکی‌ دستم شستمو فرو کردم تو کونش و حسابی‌ میچرخوندم از تو آینه روبرو که به دیوار بود بالای تاج تخت، منو سپید میتونستیم خودمونو ببینیم و از تو این به صورت بر افروختش نگاه می‌کردم و با لبم که غنچه کرده بودم بهش می‌گفتم چیه جونم؟ گفت بکن گفتم چی‌؟بلندتر گفت بکن؟گفتم چی‌؟ گفت مگه نمیبینی داری منو میکنی‌ دیگه اوووووووووفففففففف اونم چه کردنی؟ بعد کشیدم بیرون کیرمو و با تخمم چسبیدم به لای پاش و کیرمو میزدم رو کمرش(البته همون کارارم با الهام کرده بودما) وای که از کوسش بخار جوش میزد به پوست تخمم .کیرمو میزدم رو بالای نرمی کنش و گودی کمرش و با دستم لپهای کونشو نوازش می‌کردم و قربون صدقش میرفتم بعد که کمی‌ با زبونش لباشو که معلوم بود از زور شهوت خشک شده نرم کرد دوباره از تو آینه نگام کردو‌‌ گفت بکن دیگه دقم میدی بکن مردم آخه،اووووفففففففففف مهران خیلی‌ بدی یالا کیر می‌خوام گفتم چی‌؟گفت کیرگفتم چی‌؟گفت کیر اونی که تو دستته گفتم چی‌ کارش کنم؟گفت جا کن تو اون کس خوشگلم بخارونش یالا دیگه بعد شروع کرد همون جوری از پشت و وقتی‌ قمبول بود دنبال کیرم اینور انور میداد کونشو که بره تو کوسش منم دیگ ضد حال نشدم و با دستم فشار آوردم برو پاین مثل سجده بعد که سجده کرد رو تخت وییییییییییییییییییییییی کونش یه پرده بیشتر چاکش باز شد و سوراخ کونش یه کوچولو بازو بسته شد که قند تو دلم آب کرد.جا کردم دوباره تو کوسش و تلمبه زدم براش اوووووففففففففففففف آااااااااااااییییییییییییییی هر دومون اتاق رو برداشته بود و بازم آبش ریخت رو کیرمو کیرم داغ شد و احساس کردم الان مغزم از راه ستون فقراتم می‌خواد بریزه تو کوسش که سریع کشیدم بیرون شستمو از تو سرخ کنش در آوردم و کیرمو هل دادم تو کونش و تا رفت تو دیگه رو زانوهام نتونستم ویسم و همه وزنم افتاد رو سپیده اونم آروم رفت پایین و منو رو خودش کشید پاین توری که تو ۲ ثانیه مثلا دراز بودیم رو تخت البته اون به شکم و دمر و من روش کیرم تو کونش و داشتم مثل زمینی‌ که در حل زلزلست میلرزیدم و تو کون سپید خالی‌ میشدم حسابی‌ گریبنشو از پشت بوسیدمو لیس زدم و قربون صدقش رفتم انم فقط میگفت جون جون آروم عزیزم آبتو در اوردم دیگه صورتش که رو تخت بود رو بوسیدم و از روش که پاشدم چکه‌های عرق سینه من و کمر اون و دیدم و چشمم به  رو تختیش افتاد که از عرق انگار یه تشت آب روش ریخته باشن خلاصه ولو شدم بغلش و دست انداختم گردنش و گفتم مرسی‌ عزیزم خیلی‌ حال دادی گفت نوش جونت تو هم کلی‌ حال دادی پاشدم و گفتم اذون صبح بریم یه دوش بگیریم که نمازم جماعت بخونیم البته همینجوری لخت تو بشو پیش نماز که حسابی بریم بهشت،از خنده غش کرد و پرید بغلم گفتم خوب بس دیگه جیش بوس لالا منم برم دوش بگیرم و بخوابم ۴ ساعت دیگه باید شرکت باشم اگر بتونم سرپا ویسم گفت تو برو حموم کاریت نباشه وقتی‌ از زیر دوش بیرون اومدم اونم با موی خیسش و حولعی که اونم ست لباس شعبش صورتی‌ بود با عکس یه اژدهای ژاپنی روش رو تخت اتاق خودم با یه سینی که توش ۲ تا آبمیوه اساسی‌ مخلوط انبه و موز و آناناس که الهام همیشه برام درست میکرد حاضر بود موهامو خشک کردم و نشستم کنارشو و لیوانی بلند ایتالیایی‌ پر آب میورو زادیم  به همدیگو و گفتیم سلامتی خانواده و یه نفس خوردیم دور دهانش که آب میوهی شده بود رو لیس زدم براش و گفت پاشو برو که بشینی‌ فردا هم تو از دانشکده میمونی هم من از سر کار!!!!!!!!!

1 yorum: