26 Şubat 2011 Cumartesi

ادامه داستان قبلی من و سپیدست


سلام به دوستان و دشمنان
مهران هستم و این ادامه داستان قبلی من و سپیدست که مسول سایت لطف کرده اسمشو گذشته منو سپید و مامانش که البته تو این داستان الهام نبود و در نهایت به رابطه منو سپید پی‌ برد که الان تو هلند مخفی‌ هستم. باووجدی که هنوزم از جونم بیشتر دوستش دارم اما تو یه شوک عصبی شکایت کرد به رژیم و حالا به جرم تجاوز به عنف تحت تعقیبم هر چند پشیمون شد
ولی‌ دیگه کار از کار گذشته و شاکیم رژیم الانم تو آپارتمانمون تو هلند هستم فعلا چون اقامت تجاری دارم و این برای بر نگشتنم به ایران کافی‌ نیست و باید پناهندگی بگیرم .الانم از روی تنهایی و بیکاری که خول شدم دارم یه جوری درد دلم می‌کنم با کسایی که نمیشناسم و نمیشناسن منو بعدشم دیگه دست وردارین از غلط املای گرفتن با یه لپ تاپ که کیبوردش آلمانی و من روش فارسی نویس نصب کردم دیگه همینه دیگه کسی‌ هم که ندارم بشینه برام ویراستاری کنه روزی حداقل ۸ ساعت مینویسم فقط این خاطراتم نیست که دیگه خودتون از نوع جمله بندی و دیکته  ای که هست وقتی‌ بلدین غلط بگیرین بلدین بخونین دیگه ، باقی‌ ابراز انزجارهاتون هم به درک من هم مثل آمریکا و اسریل یه عمر گفتین مرگ بر این و اون  چی‌ شد با پاس ایرانی ۱۲ تا کشور رامون میدان بدون ویزا که ۸تاش گامبیا و تانزانیا و از ایناست بعد ما آخرین کشور تو لیست تخمیها هم افغانستانه حالا بازم اول بشینین حسابی‌ بخونین اراجیف منو بعد هم فحش خار مادر بدهید.مادرم که دیگه تو سنّ ۶۸ سالگی از کار افتاده ولی‌ بدبختا خواهرم از دستتون در رفته چون صاحب داره و شما بهتره کس دهاتیایرو که لیقاتتون رو دارن بکنین که فقط بلدن تمبونشونو بکشن پاین زیر لحاف و شمام عین خرگوش ۴تا فشار بدین و همه بچه حزبولاهییهاتون هم که زیر لحافی هستنو باقاشق از رو فرش جمعشون کردین.فرهاد من وقتی یه قایق تفریحی رو خلیج فارس نزدیک کیش‌ کرایه کرده بودم تولید شده که بچه‌ام عینه آفریده‌های یکی‌ از خدایانه.
و دوستای که گفته بودن چرا به جای آب تمیز آب فاضلاب می‌خوری منظرشون این بوده که مثلا چرا با غریبه نیستم؟دوستان قدر زرر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری من قبل از الهام یکی‌ از دوست دخترام میترا حجار بود تو دوران دانشکده یعنی‌ اینکه باکی باشم یا نباشم مساله ایست که تنها به اراده‌ام بستگی دارد خواه باور کنید خواه نکنید در ضمن اگر داستان اول را خواند باشید آنجا صراحتاً گفته‌ام که در همین سال گند ۸۸ این اتفاقات افتاد و منو به اینجا پرتاب کرد
 بگذریم گاهی زین به پشت و گاهی پشت به زین.باقی‌ داستان:
داشتیم رو دیوار سکس منو الهامو میدیدیم و سپید گفت همینجوری.و منم چنگ انداختم لای موهاش و همونجوری که تو دهان الهام تلمبه زده بودم شروع کردم گائدن دهان سپید و سپید با چشماش منو نگاه میکردو منم تلمبه میزدم بعد که با الهام حالتمون عوض شد تو فیلم سپید هم کیرمو از دهانش در اورد شور کرد حرفای که از دهان مامانش میشنید رو تکرار میکرد.مهران من چی‌ کسمو بخور دیگه منم خوابیدم رو تخت تا بیاد بشینه رو دهانم و زبونمو انداختم تو کس مثل گٔل محمدیش که به همون خوش بوی و طراوت و تازگی بود و براش می‌لیسیدم کسشو و چوچولشو میک میزدم که سپید هم سینهشو میمالوند و بالا پیان میپرید آخ جان بخورش فقط تمومش نکنیا بذار بمونه برا بعدن .بعد چون من پشتم به پرده فیلم بود و اون داشت میدید دیگه کارگردان پخش زنده دوباره سکسم با الهام سپید بود برا همین هم اختیار کامل روند سکسو بی‌خیال شدم تا هر کاری دوست داره بکنه برا همین وقتی‌ دستمو گرفت گذشت رو لوپای کونش وگفت انگشت کن تو کنم دیگه معلوم بود سکس پریشب داره در مقیاس جوون تری تکرار می‌شه سرخشو با زبونو تفم خیس کردم و یواش یواش شست راستمو کردم تو کونش و وقتی‌ زبونم تو کوسش میرفت شستمم تو کونش بود وای که سپید چه جیقای میزد اووووووفففففففففففف مهرن جوووووون اوف الان میاد بخور واییییییییییییی دراز کشید و لنگشو گرفت بالا و رفتم روش که کیرم شلپی رفت تو کوسش و تا رفت تو انگار یه قوری آب جوش ریختن روش واییییییییییییی که چی‌ بود سپید داشت میلرزید و تکون تکون میخورد تو بغلم و انگشتاشو تو گوشت کمرم فشار میداد  وییییییییییی مهرانم جووووون.از روش پاشدم و دید دارم تو فیلم هنوز رو الهام تلمبه میزنم .به خنده گفت ایول مامان و بابا چه کمری دارن بعد چون اونجا تو فیلم من رو هیکل الهام ارضا شدم و الهامو با دستم ارضا کردم که کونشو بکنم یه نیشگون از سر کیرم گرفت که از شق کیرم کم شد و آبم که نزدیک بود بیاد برگشت.بعد همون مدل سگی‌ خودمون قمبول کرد جلوم یه چاک آبدار زد رو لوپ کونش و گفت یالا حال بده رفتم رو زانوهام طرفش و چنگ انداختم لای موی مثل خوشه گندمش و کیرمو جا کردم تو کس داغش هر چند تو فیلم داشتم کون الهام و میگایدم ولی‌ خوب من میدونستم فقط و از اون زاویه معلوم نبود .یه اوووووفففففففففففف از ته دلم گفتم وقتی‌ کیرم سور خورد تو کوسش اشرو کردم به تلمبه زدن و با اون یکی‌ دستم شستمو فرو کردم تو کونش و حسابی‌ میچرخوندم از تو آینه روبرو که به دیوار بود بالای تاج تخت، منو سپید میتونستیم خودمونو ببینیم و از تو این به صورت بر افروختش نگاه می‌کردم و با لبم که غنچه کرده بودم بهش می‌گفتم چیه جونم؟ گفت بکن گفتم چی‌؟بلندتر گفت بکن؟گفتم چی‌؟ گفت مگه نمیبینی داری منو میکنی‌ دیگه اوووووووووفففففففف اونم چه کردنی؟ بعد کشیدم بیرون کیرمو و با تخمم چسبیدم به لای پاش و کیرمو میزدم رو کمرش(البته همون کارارم با الهام کرده بودما) وای که از کوسش بخار جوش میزد به پوست تخمم .کیرمو میزدم رو بالای نرمی کنش و گودی کمرش و با دستم لپهای کونشو نوازش می‌کردم و قربون صدقش میرفتم بعد که کمی‌ با زبونش لباشو که معلوم بود از زور شهوت خشک شده نرم کرد دوباره از تو آینه نگام کردو‌‌ گفت بکن دیگه دقم میدی بکن مردم آخه،اووووفففففففففف مهران خیلی‌ بدی یالا کیر می‌خوام گفتم چی‌؟گفت کیرگفتم چی‌؟گفت کیر اونی که تو دستته گفتم چی‌ کارش کنم؟گفت جا کن تو اون کس خوشگلم بخارونش یالا دیگه بعد شروع کرد همون جوری از پشت و وقتی‌ قمبول بود دنبال کیرم اینور انور میداد کونشو که بره تو کوسش منم دیگ ضد حال نشدم و با دستم فشار آوردم برو پاین مثل سجده بعد که سجده کرد رو تخت وییییییییییییییییییییییی کونش یه پرده بیشتر چاکش باز شد و سوراخ کونش یه کوچولو بازو بسته شد که قند تو دلم آب کرد.جا کردم دوباره تو کوسش و تلمبه زدم براش اوووووففففففففففففف آااااااااااااییییییییییییییی هر دومون اتاق رو برداشته بود و بازم آبش ریخت رو کیرمو کیرم داغ شد و احساس کردم الان مغزم از راه ستون فقراتم می‌خواد بریزه تو کوسش که سریع کشیدم بیرون شستمو از تو سرخ کنش در آوردم و کیرمو هل دادم تو کونش و تا رفت تو دیگه رو زانوهام نتونستم ویسم و همه وزنم افتاد رو سپیده اونم آروم رفت پایین و منو رو خودش کشید پاین توری که تو ۲ ثانیه مثلا دراز بودیم رو تخت البته اون به شکم و دمر و من روش کیرم تو کونش و داشتم مثل زمینی‌ که در حل زلزلست میلرزیدم و تو کون سپید خالی‌ میشدم حسابی‌ گریبنشو از پشت بوسیدمو لیس زدم و قربون صدقش رفتم انم فقط میگفت جون جون آروم عزیزم آبتو در اوردم دیگه صورتش که رو تخت بود رو بوسیدم و از روش که پاشدم چکه‌های عرق سینه من و کمر اون و دیدم و چشمم به  رو تختیش افتاد که از عرق انگار یه تشت آب روش ریخته باشن خلاصه ولو شدم بغلش و دست انداختم گردنش و گفتم مرسی‌ عزیزم خیلی‌ حال دادی گفت نوش جونت تو هم کلی‌ حال دادی پاشدم و گفتم اذون صبح بریم یه دوش بگیریم که نمازم جماعت بخونیم البته همینجوری لخت تو بشو پیش نماز که حسابی بریم بهشت،از خنده غش کرد و پرید بغلم گفتم خوب بس دیگه جیش بوس لالا منم برم دوش بگیرم و بخوابم ۴ ساعت دیگه باید شرکت باشم اگر بتونم سرپا ویسم گفت تو برو حموم کاریت نباشه وقتی‌ از زیر دوش بیرون اومدم اونم با موی خیسش و حولعی که اونم ست لباس شعبش صورتی‌ بود با عکس یه اژدهای ژاپنی روش رو تخت اتاق خودم با یه سینی که توش ۲ تا آبمیوه اساسی‌ مخلوط انبه و موز و آناناس که الهام همیشه برام درست میکرد حاضر بود موهامو خشک کردم و نشستم کنارشو و لیوانی بلند ایتالیایی‌ پر آب میورو زادیم  به همدیگو و گفتیم سلامتی خانواده و یه نفس خوردیم دور دهانش که آب میوهی شده بود رو لیس زدم براش و گفت پاشو برو که بشینی‌ فردا هم تو از دانشکده میمونی هم من از سر کار!!!!!!!!!

24 Şubat 2011 Perşembe


سلام مهران هستم۳۵ ساله که ۲ تا داستان دیگه برای دوستان عزیز فرستادم.داستان دیگری می‌خوام بفرستم براتون اما قبلش در مورد نظرات دوستای عزیز در مورد ۲ داستان قبلی‌ می‌خواستم چیزی بگم.
اول اینکه من یه نویسنده هستم و در موارد مختلفی‌ دست به قلم هستم. و ادبیات اروتیک و پورنو کشور‌های مختلف را نیز مطالعه کردم و به دلیل سفر‌های متعدد به خارج از ایران از نزدیک با اروتیک نویسی آشنائئ دارم.
دوم اینکه داستانها ‌یم را برای اینکه کسی‌ باور کند یا نکند نمی‌نویسم زیرا به صورت منطقی‌ راهی‌ برای قبول یا عدم قبول واقعی‌ بودن اینها برای خواننده وجود ندارد و من نیز نمیتوانم دلیل واقعی‌ به کسی‌ ارائه دهم.و این حق را به خودم میدهم که از حریم خصوصی زندگیم مراقبت کنم و تنها قصدم از نوشتن این داستانها سروسامان دادنی به ادبیات اروتیک ایرانی و در میان گذاشتن خاطراتم با دیگر کسانی‌ که خاطرات خود را در میان گذاشته‌اند.و من نیز در هنگام مطالعه آنها در وحله اول قلم نویسنده برایم مهم است دوم حقیقت آن که آن نیز امریست درصدی که در وحله اول خودم به واقعی‌ بودن آنها رای میدهم زیرا ترجیحم اینگونه است تا بتوانم از مطلبی که می‌خوانم لذت ببرم.
سوم در مورد اینکه گفت شده بود مگر در هنگام سکس میشود این همه صحبت کرد.جهت اطلاع دوستان عزیز باید بگویم که سکس دیالوگ نوعی از انواع ترجیح جنسی‌ است و یک نفر از ۲ پارتنر جنسی‌ اگر جز این دست از انسانها باشند که در سکس از داشتن دیالوگ اروتیک لذت ببرد پارتنر خویش را نیز به سوی اروتیک دیالوگ میتواند سوق دهد زیرا از هر ۱۰ انسان ۷ نفر از بردن اسم آلت جنسی‌ پارتنر خویش در هنگام سکس لذت میبرند و اینکه چگونگی‌ مدل هارد سکس را که میخواهند انجام دهند به پارتنر خویش بگویند.و بیشتر صحبت کردن و طولانی کردن کلمات در هنگام سکس دیگر به نوع محیط و فرهنگی‌ که انسانها تربیت میشوند بستگی دارد.و ثابت شده کسانی‌ که در طبقات پایینتر اجتماعی هستند و از لحاظ جنسی‌ قدرت انتخاب  کمتری دارند که این به نوع فرهنگ و مذهبی‌ تر بودن ارتباط مستقیم دارد نمیتوانند سکس‌های رویایی داشته باشند زیرا از همان ابتدای آغاز تحرکات جنسی‌ تنها به هارد سکس و ارضای جنسی‌ خود میاندیشند.اما ایشان نیز اگر پارتر جنسی‌ موفقی‌ داشته باشند نیز از جمله آن ۷ نفر خواهند بود که لذت خواهند برد.
چهارم اینکه گفت شده بود چقدر دیر ارضا شدی و مگه می‌شه ,اینرا هر کسی‌ میداند که مصرف هر گونه  ماده محرک بر روی انسانها تاثیرات متفاوت دال بر قدرت بدنی آن فرد میگذرد.اما این دلیل مطرح شده از سوی من نیست.خواننده محترم من من نیز در هنگام هارد سکس همچون خیلی‌ از انسانهای معمولی‌ و سالم نهایتاً ۵ دقیقه قدرت هارد دارم ولی‌ این دلیل نمیشود که هنگام نوشتن این ۵ دقیقه را آب و تاب ندهم زیرا ادبیات نوشتاری کیفیت تصویری یک فیلم را ندارد و نویسنده باید تصویر مکان را برای خوانندهاش تصور سازی ذهنی‌ کند و من تنها از این تکنیک استفاده کردم.باور کردن یا نکردن این داستانها مربوط به خودتان است زیرا مثل هر داستان دیگری در هر ژانر دیگری میتواند راست یا دروغ باشد.
با تشکر مهران
حال داستان این دفعه. اول می‌خواستم یکی‌ سکس‌هایم با دختر عمه یا دختر داییم را بگویم(دختر خاله و دختر عمو ندارم چون عمو و خاله ندارم) اما چون آنها برای سالهای بسیار دور است و همچنین داستان از دوست دختر‌هایم چون بیشتر لاپایی بوده و بچه بازی فعلا منصرف شدم و یکی‌ از خاطرات سکسیم را با الهام زنم تعریف می‌کنم که بعد از اولین سکسم با او در ۱۰ سال پیش و شب عروسی‌ پر رنگ‌ترین خاطره سکسیم است.البته شب اول را بعدها برایتان تعریف می‌کنم‌ام چون در آن موقع کم سن‌و سال بودم و فاصله سنیم با الهام باعث استرسم بود و تا تقریبا چند ماه این الهام بود که سکس‌هایمان را کنترل میکرد و من زیاد ضایع کردم که فعلا روم نمی‌شه بگم بعدن اگر عمری باقی‌ بود برایتان میگویم.


این خاطره سکسی من از ماه عسل با الهام است.خوب همون طور که گفت بودم ۱۰ سال است که با الهام داریم زندگی‌ می‌کنیم اما در اصل یک سال قبل از تولد پسرمون ازدواج رسمی‌ کردیم.آنهم به دلیل اینکه من خدمت سربازیمو تا حل کنم طول کشید و دوم اینکه الهام چون داشت طلاق غیابی می‌گرفت و این کار طولانی‌ شده بود.ولی‌ خوب نزدیک به ۴ سال بود که با هم بودیم و در یک خانه زندگی‌ میکردیم.خانه الهام. و در طی‌ این ۴ سال هر دمون از زندگی‌ بهم بسیار راضی‌ بودیم.الهام اولین زنی‌ نبود که با من دوست شده بود اما تنها زنی‌ بود که برای من ارزشی غیر از مسائل جنسی‌ داشت و دوستش داشتم و با اون بودن همه نیزهای روحی و جسمی‌ منو تکمیل میکرد.و چون اون هم منو بسیار دوست داشت و حتا ترد من از سوی خانواده خودم و اینکه مشخص بود من دیگه نمیتونم روی کمک خانوادم حساب کنم به هیچ عنوان برایش مهم نبود و هر دومون تنها منتظر بودیم که مشکلاتمون حل شود و هر چه زودتر ازدواج کنیم.تا اینکه بالاخره در سال ۸۴ طلاق او قطعی شد و من هم توانستم خدمت را حل کنم چه جوری بماند و در مرداد ماه ۸۴ ازدواج کردیم در روز تولد الهام.در محضر من بودم الهام و صمیمیترین دوست الهام با برادر دوستش که شاهد عقد ما شدند.نه از خانواده او و نه من کسی‌ نیامد.البته شب یک پارتی دادیم و دوستان من و او جمع شدیم اما خوب اسمش عروسی‌ نبود که همون شب به اصرار دوستش تصمیم گرفتیم بریم ماه عسل که البته برای همه که از زندگی‌ ۴ ساله من و او خبر داشتند خنده دار بود اما برای خود الهام کاملا جدی بود چون فردای آنروز وقتی‌ برگشتم خانه گفت مدرکتو پست کردم برای پلیس+۱۰ پاست که بیاد میریم ماه عسل .گفتم الهم دست بردار لازم نیست گفت نه مهم باید بریم تا همه چشاشون در بیاد.و خلاصه گفت تا رفتنمون هم بهت نمیدم که بفهمی چقدر مهمه بارم.گفتم خوب بریم کیش‌، شمال حالا چرا خارج؟گفت نه تو نمیدونی مردم چطوری نگامون می‌کنن باید همه بفهمن چطوری همدیگرو دوست داریم گفتم خوب اینطوری که بیشتر من ضایع میشم دوباره همه خرجش رو تو میدی اونوقت مردم چی‌ میگن.که گفت دقیقا این مهمه خرجش رو میگیم تو دادی.گفتم الهام سر کی‌ می‌خوای کلاه بذاریم.گفت مهران تا حالا که دوست بودیم مهم نبود ولی‌ از الان به بعد باید دو دستی‌ عشق مون رو بچسبیم چون از همدیگه میگیرنمون انقدر حرف میزنن .خلاصه از اون شب تا یک ماه آینده که پاس من بیاد سکس رو هم تعطیل کرد که منو داشت دیوونه میکرد.اینو بگم تو اون سال من ۲۹ سالم بود و الهام ۳۴ سالش و هر دمون تو اوج جیگری بودیم.این رو بی‌ مبالغه میگم نمی‌شد تو صورت الهام نگاه کرد و از اون همه زیبای لذت نبرد در کنار اینکه بدنی فوق‌العاده سکسی پیدا کرده بود هر چی‌ باشه تو همه این ۴ سال عاشقانه با هم عشقبازی کرده بودیم و به خودمون هم رسیده بودیم.بماند پاس که اومد ویزای روسیه را گرفتیم و رفتیم مسکو شهریور ۸۴ بود.سپیده که اون موقع ۱۲ سالش بود هم همرامون بود.که البته اون روزا هیچ وقت فکر اتفاقی‌ را که سالها بعد بینمون افتاد رو نمیکردم.تو یه هتل نسبتا شیک یه اتاق ویژه کودک برو سپید گرفتیم و کنارش هم باری خودمون یه اتاق.وسایل را گذشتیم تو اتاقا و رفتیم بیرون بگردیم و شم بخوریم.تو تمام این ۴ سال این فقط من بودم که بدن مثل مرمر الهام رو میدیدم.اما اون روز چنان تیپی‌ زده بود که فقط تو مهمونیهای خصوصیمون میزد و قبلان هم فکر نکرده بودم که تا این حد اونجور گشتن الهام برام سخت باشه .خیلی‌ خودمو نگاه داشتم که چیزی نگم اما آخر سر که تو رستوران چک و چونه یه روس رو پایین آوردم تازه الهام فهمید که با من چی‌ کار کرده بود.بگذریم که اون شب من بازداشت بودم و با دخالت سفارت تو مسکو بیرون اومدم ولی‌ صبح که رسیدم هتل زیباترین و رویایی‌ترین سکسمو داشتم.
الهام که انتظار آزادی به اون سرعتمو نداشت رو تخت خواب بود .نشستم رو تخت و بازوشو نوازش کردم و دیشب که فهمیده بودم چقدر دیوانه وار دوستش دارم موهاشو از رو صورتش کشیدم کنار و گونه مثل گیلاسشو بوسیدم و وقتی‌ بوسیدمش مضطرب از خواب پرید و منو در آغوش گرفت .مهران دوست دارم عزیزمی ،شوهر گلم غلط کردم دیگه اونجوری نمیپوشم فدات شم که بهت بر بخوره عزیزم،تو این چند سال یه شب هم نشده بود که پیشم نباشی‌ دورت بگردم داشتم دق می‌کردم ببخشید که این جوری شد.که من دیگه وارد حرفش شدم و گفتم عزیزم عیب نداره مهم نیست از تو که ناراحت نیستم که تقصیر اون مرتیکه هیز بود که داشت به تو اونجوری  نگاه میکرد.شروع کرد منو بوسیدن و با خنده میگفت جون دلمی حسودیت شد فدات شم دیگه نمیزارم اینجوری بشه و این حرفا.
وقتی‌ لبشو رو لبم گذشت و زبونمو میک میزد دیگه خستگی‌ دیشب یادم رفت و منم که یک ماه بود از جیگرم بینصیب بودم و تو اون دقایق لحاظت خیلی‌ احساسی‌ پیش اومد عرض چند ثانیه تنم مثل آتیش داغ شد و کیرم شق کرد و من هم رفتم تو سرو گردن الهام و گریبان و گلوشو میبوسیدم و اون پستونای درشت و نرمشو میمالوندم و بوسه به لبش میزدم و الهام همش تو گوشم میگفت دوست دارم عشقم.بعد منو از خودش دور کرد و گفت این الان شب زفاف من مثلا و بعد زد زیر خنده و گفت برای امروزم کلی‌ فکر کرده بودم هول نکن باهات کار دارم.پ اشد بره که گفتم کجا گفت میرم پیش سپید میم.رفت و ۱۰ دقیقه بعد اومد گفت:بیدارش کردم زنگ زدم صبونشو بیارن.بعد هم میشینه کارتون ببین گفتم میرم تورو بیارم خبر نداره که اومدی.بعد زنگ زد برا خودمون هم سفارش صبحونه داد و یه شیشه جب نگفته بودم بهتون انگلیسی الهام فوله. صبحونه رو خردیم که خیلی‌ مفصل بود و بعدشم به سلامتی خودمون و زندگیمون  مشروب خوردیم یه شیشه جب رو دتی خوردیم و حسابی‌ داغ شدیم موزیک هم فوق‌العاده بود یه کنسرت کلاسیک جاز داشت از تلوزیون پخش میشد.پیک آخرو که خوردیم پرید تو بغلم و گفت حالا میتونی‌ زنتو بکنی‌.فدات شم یه ماه تو کفمی لبشو خوردم و گفتم چه جورم.حسابی‌ همدیگرو چلوندیم و به همدیگه حال دادیم و گفت حالا لختم کن عزیزم و با زنت هر کاری دوست داری بکن.
در همون حال عشقبازی لباسشو در آوردم و اون هم لباسای منو در آورد و که وقتی‌ دامن جیرشو از پاش در آوردم دیدم یه شرت لای کونی‌ سبز که جلوش تور بود و کس تپلش از پشت تور دیوانه‌ام میکرد و سوتین ست همون شورتش هم که سبز بود توری بود و گوشت پستونشو از پست توری میدیدم و فقط نوک سینه هاش بود که توری نبود و پارسه مخملی سبزی انهارو از دیدم دور نگاه میدشت.من که داشتم از زور شهوت میسوختم و با کیرم که هنوز شرت پام بود ور میرفتم که گفت: اوووو یواش خفش کردی چی‌ کارش داری کیرمو دستمو گرفت و دست کرد تو شورتم و کیرمو کشید بیرون و گفت آخ جون ببینش وااااییییییییییی چه شقی کرده برام قربونش برم که اینجوری تا کسو کونمو میبینه شق می‌کنه وای مهران از همیشه گنده‌تر شده این رگشو ببین. زبونشو انداخت زیر کیرمو تا نوک کیرم یه لیس جانانه زد که هوش از سرم برد و بعد هم برام ساک زد که گفتم یواش الان ارضا میشم.خندید و گفت عیب نداره دوباره بکن سه باره بکن امروز فقط منو بکن.بعد گفت :برا اینکه یک هیچ نشیم بیا عشقم بیکار نشین .دستمو گرفت و رفتیم افتادیم رو تخت و منو خبون رو تخت و آمد روم و بر عکس خوابید و کیرمو گذاشت دهانش و کسشو داد تو دهان من وای که چه حالی‌ میداد وقتی‌ کیرمو با اون اشتها میلیسید منم با لذت براش کسشو می‌لیسیدم و هی‌ رو دهانم کسشو قر میداد و بعضی‌ وقتا کیرمو از دهانش در میاورد و اووووففففففففففففففففففففففففففففففففف اوووففف کنان میگفت چوچلمو بخور مهران اووووووووییییییییییییی جون  که یهو کیرمو کرد تو حلقش و شروع کرد با تحرک زیاد کیرمو لیسیدن و میکیدن معلوم بود داره کوسش حال می‌کنه حسابی‌ که دیگه نتونستم خودمو نگاه دارم و آب کیرم خالی‌ شد تو دهانش و الهام هم برام لیسش میزد من که داشتم غش می‌کردم کون الهامو گرفتم تودستم و کسشو دندون اندختم که جیغش در آمد: هوو وحشی یواش الان میدم بکنیش یواش گفتم من که از حال رفتم گفت غصه اونجارو نخور الان شقش می‌کنم برات این باید حسابی‌ منو بگاد و دوباره کیر کوچیک شدمو انداخت دهانش و از زیر تخمم لیس میزد و کیرمو میخورد و با اون چشمای قشنگش نگام میکرد وقتی‌ دوباره حسابی شقش کرد شروع کار تنو بدنمو بوسیدن و بالا اومدن شکمو نافمو پهلوهامو و سینمو می‌بوسید و لیس میزد و مثل یه ماده پلنگ خرامان خرامان به طرف صورتم میومد و همدیگرو بغل کردیم و میبوسیدیم من که کیرم به شکمش چسبیده بود گفت وای مهران چه داغه گفتم بکنش توت ببین چه حالی‌ میده که گفت چشم عشقم شوهر گلم امر بفرمایید.
دست می‌کشیدم لای موهای مثل ابریشم زن یکی‌ یدونم که واقعا مثل یه عروسک خوشگل بود و الان که حسابی‌ حشری شده بود از چشماش شیطنت می‌بارید.چون خودشم می‌دونست کپی مونیکا بلوچی هستش گفتم :قربون قشنگیت برم مونیکای من که اخماش رفت تو هم و لب ورچید که من که خشگلترم.همون جور که روم دراز کشیده بود چشماشو بوسیدم و گفتم پس چی‌ عزیزم تازه اون به تپل مپلی تو نیست که تپلم گفت ااا خودت میگفتی‌ دوست دارم گوشتت بیزد تو دستم وگرنه من که یادته چقدر ترکه مرکه بودم خندیدمو گفتم آره عشقم خودم خواستم .البته الهام چاق یا تپل نیست تو پره یه گوشت گایدنی تمام عیار.
بعد بهم گفت من دیگه زنتم نمی‌خوام منو با کسی‌ مقایسه کنی‌ منو میکنی‌ یا به عشق یکی‌ دیگه با من میخوابی؟ گفتم این چه حرفیه عزیزم تو که میدونی‌ چقدر میخوامت خندید و گفت شوخی‌ می‌کنم قربون کیرت برم مگه میتونی‌ بجز من به کس دیگه‌ای فکر کنی‌ این کیر مال خودمه گفتم پس چی‌ گفت پس یالا بکن منو بکن کسمو.گفتم شما سوارید بشین روش گفت جووووون قربون بی‌ حیاییت برم الان میدم بهت.
بعد کمی‌ خودشو بالا کشید و با یه دستش رو سینم ستون کرد و با یه دستش کیرمو گرفت تو دستش و کسشو تنظیم کرد رو کیرم و نشست روش وقتی‌ داشت کیرم لیز میخورد تو کوسش و جا میرفت چشماش به دروشتی یه تاپ تخم مرغی شد و صداش در اومد اووووومممممممممممم جووون رفت توم میزدم رو لوپ کونش و در حالی‌ که دندونمو به هم فشار میدادم می‌گفتم کس بده آاااخ کس بده وووووااایی پستونی به درشتی نارگیل و نرم الهام رو میملوندم و میزدم زیرشون که بالا پایین بپرن اونهم رو کیرم سوار بود و مثل یه گاوچرون که سوار یه گاو وحشی شده جیغ میزدو بالا پاین میپرید و اصلا کنترل خودشو نداشت از زور شهوت به چپ و راست و عقب و جلو میرفت و با جیقهی خیلی‌ حشری سینمو میمالید و کس میداد من هم کمرشو گرفتم تو دستام که بهش مسلط باشم و خودم هم براش تلمبه میزدم اون که دفعه قبل که من ارضا شدم موقع ساک زدنش ارضا نشده بود با تکونای شدید و عصبی ارضا شد و غش کرد روم لبمو می‌مکید و دست لای موهام می‌کشید و قربون صدقم میرفت من هم کمرو کونشو میملوندم براش و آرومش می‌کردم عزیزم آروم فدات شم نکشتمت که کردم آروم قربون زن قشنگم بشم.صورتمو نوازش میکردو میگفت خیلی‌ دوست دارم مهران خیلی‌ عشقت منو می‌کشه میدونم تازه بکشیم مهم نیست تو بغلت بمیرم دیگه هیچی‌ نمیخوام منم قربون صدقش میرفتم 
حالش که جا اومد من که هنوز کیرم شق بود و داشتم میترکیدم و می‌خواستم ارضا شم دوباره گفتم کون بده بهم آبم بیاد  از روم پاشود و گفت چشم چه جور بدم گلم.از روم بلندش کردم و پرتش کردم رو تخت و زدم زیر رونش که لنگشو هوا کنه برام اونم با خنده لنگشو هوا کردو‌‌ گفت بیا عزیزم بیا برو تو کونم منم که کون قمبول و هوا شده الهامو میدیدم که با اون سوراخ کون صورتی‌ که داشت بود بود میکرد جلوم یه توف پر اعمالت انداختم در کون الهام و شروع کردم لیسیدن سوراخش حسابی‌ لیسیدم و اونم سرمو میمالوند بعد سرمو کشیدم کنار و به الهام که لنگش تو دستش هوا بود و منتظر بود ترتیبشو بدم نگاه می‌کردم که من واقعا چه زن توپی‌ دارم برا گائدن و میزدم زیر کیرم که حسابی‌ شق بود و کیرم بالا پایین میشود تو صورتش نگاه  کردم و گفتم جون چی‌ چرا اونجوری نگاه میکنی؟گفت بکن دیگه بکن کونم میخاره گفتم چی‌ گفت بکن کونمو بکن بکن دیگه مهران اون کیرو بکن تو کونم تا خودم نشستم روش رفتم طرفش و گفتم الان جا می‌کنم بارت عزیزم بیا اینم کیر یه توف مشتی‌ انداختم رو کیرم و سرشو گذاشتم در سوراخ الهام و شروع کردم به فشار دادن لنگشو ول کرد که بیوفته رو شونه‌هام ولی‌ با دستش به شکمم فشار میوورد که اوووووووییییییی یواش جر خوردم آروم بکن خوب آفرین منم فشرو کم کردم و هی‌ سر کیرمو می‌کردم در میووردم تا یواش یواش جا و‌ا کنه البته قبلان هم کونشو کرده بودما اما اینجوری نه اون جلوم قمبل میکرد.اینجوری سختش بود معلوم بود اما بعد از یکی‌ دوبار کردن و در آوردن کونش باز شد و من هم توف مینداختم توش و باز جا می‌کردم که دیگه حسابی‌ گشاد کرد و من داشتم تلمبه میزدم و الهام هم دیگه معلوم بود درد نداشت و کیف میکرد و هر دومن نعره میکشیدیم و اووووووووفففففففففففففففف وووووووووووواااایییییییی جان میکردمش.که آبم فواره زد تو اکن الهام و جیغ میزد وای داغه مهران آی‌‌ سوختم جووونننننننم منم بعد اینکه بعد از چند تا تکون شدید تخلیه شدم کیرمو از کونش بیرون کشیدم و روی الهام ولو شدم و با هم عشق بعضی‌ میکردیم و قربون صدقه هم می‌رفتیم.
این بود اولی‌ نسکس من بعد از ازدواج رسمی‌ با الهام یعنی‌ همون ماه عسلمون
فعلا تا بعد

14 Şubat 2011 Pazartesi

سکسم با خواهرم مهری

بعد از سکس اون شبم با سپیده (دختر خوندم) کلا دیگه نگاهم به دیگران تغییر کرد و احساس می‌کردم خوب مگه چه عیبی داره  ۲تا آدم همدیگرو بخوان با هم باشن فارغ از ارتباطات خونی که با هم دارن یا باید و نباید‌های دینی.
برای همین به خواهرم که بسیار زیبا بود و تازه هم ازدواج کرده بود نظر پیدا کردم.البته او تنها کسی‌ بود که از فامیل خودم با من قطع رابطه هم نکرده بود و با هم رفت و آمد داشتیم.از سکسم با سپیده چند ماهی‌ میگذشت و تو این چند ماه سکس‌های فوق‌العاده هارد و هاتی با هم داشتیم.که البته بیشتر نظر سپید بود که از سکس‌های هیجانی لذت می‌برد و این باعث شده بود که تو بدن و رفتارش تاثیر زیادی بزاره.و  بدن زنونه پیدا کرده بود که مادرش فکر میکرد با سعیید ارتباط سنگینی‌ پیدا کرده که همین باعث شده بود به فکر ازدواج کردنشون بیوفته که البته من هم موافق بودم.
بگذریم می‌خوام چگونگی‌ ارتباط سکسیم رو با خواهرم مهری بگم که تقریبا ۳ ماه بعد از سکسم با سپیده اتفاق افتاد
مهری ما الان ۲۹ سالشه و پارسال با هم دانشگاهیش ازدواج کرد.دختر بسیار زیبا و سکسی بود بطوری که مجردیم همیشه به خودم می‌گفتم حیف خواهرمه.اما یادم نمیره وقتی‌ تو خونه با هم بودیم و اون جلوم راه میرفت یا از حموم که بیرون میومد فقط با یه حوله دورش واقعا تحریک میشدم.اما خوب خواهرم بود دیگه.اما بعد از سکسم با سپیده فکرم تغییر کرده بود و می‌گفتم حیف که از دستم در رفته.تا اینکه یه‌روز دفتر خاطرتش رو تو خونشون دیدم و اونو برداشتم و بردم با خودم.چه کاری کرده بود و با کیا دوست بود و خلاصه خاطرات جالبی‌ توش بود تا چند صفحه ی که برام خیلی‌ جالب بود.برای من بود که اونم راجع به من همون فکرای حیف که داداشمه رو داشت و اینکه خوش به حال الهام داداش جیگرمو خوب تور کرد و اگه خواهرش نبودم که نمیذاشتم دست هیچ کس دیگی به بدن مثل مرمر داداشم بخور و این حرفا.
با خوندن این صفحه ات خود بخود کیرم شق کرده بود.و دنبال یه راه می‌گشتم که کاری کنم.
۲-۳ روز بعد از برداشتن دفتر خاطرات بهم زنگ زد که داداش کارت دارم گفتم شرکتم بیا .طرفای ظهر بود که اومد.و داشت با زبون بیزبونی میگفت که اون روزی که خونمون بودی دفترم گم شده ندیدیش.که  بیمقدمه گفتم چرا دست منه.اون روز چیزی خواستم بنویسم دنبال کاغذ گشتم رفتم تو کمد دست کردم این افتاد دستم بعد که نوشتنم تموم شد بعضی‌ صفحه هاش برام جالب اومد نتونستم جلو خودمو بگیرم برداشتم خوندم.کشو میزمو باز کردم و دفترو بهش دادم.با صورتی‌ سرخ که هم از خجالت بود هم عصبانیت گفت: اینا خصوصی بود.بعد با لحنی کنجکاو گفت کجاش برات جالب بود؟
گفتم خودم که یهو سرخ شد و اومد چیزی بگه.پاشدم رفتم طرفش دست گذشتم رو لباش گفتم هیس.چیزی نمیخواد بگی‌.اون که هنوز فکر میکرد من شاکی‌ شدم گفت :داداش توضیح میدم.گفتم لازم نیست عیبی نداره که من اتفاقا کیف کردم.که خواهرم اینقدر هوادارم است.ببینم هنوزم همون داداش جیگرت موندم یا دیگه داوود جیگرته؟ نمیدونست چی‌ بگه گفت یعنی‌ چی‌ داداش؟گفتم یعنی‌ الان که با اون میخوابی خوب بهت حال میده یا هنوزم دوست داری با من یه حالی‌ کنی‌؟گفت داداش این چه حرفیه اینا مال قدیماست.پاشدم رفتم طرف در و به منشیم گفتم :با خواهرم یه جلسه دارم کسی‌ مزاحم نشه.درو قفل کردم و رفتم طرف مهری.و به سرو صورتش دست می‌کشیدم و گفتم ولی‌ همون قدیما من هم می‌گفتم حیف که خواهرمی ولی‌ الان نه مهم نیست چه عیبی داره هم من می‌خوام هم تو.گفت آخه دیگه دیره هم تو زندگی داری هم من
گفتم مهم نیست که توهم زندگیتو میکنی‌ من هم زندگیمو می‌کنم داود هم با داداشت قرار داشته باشی‌ که شک نمی‌کنه همینجور الهام من.و تو این حال داشتم باهاش ور میرفتم و اون از استرس پاشده بود سرپا و من داشتم باهاش ور میرفتم و کونو پستنشو میمالوندم و تو گوشش پچ پچ می‌کردم.اونم با وجودی که همه بدنش داشت میلرزید با چشمای بسته و دهن  باز که با صدای حشری نفس می‌کشید به حرفم گوش میکرد.
منم که دیدم همه چی‌ حاضره شروع کردم به لب گرفتن و باسنشو میمالوندم و به کیرم که شق کرده بود فشار میدادم مهری رو و کیرمو رو کوسش میمالوندم. که بعد از یه لب حسابی‌ گرفتن تو صورتش نگاه کردم و روسریشو که به خاطر مالوندن سرو گردنش افتاده بود رو شونه اش برداشتم رو میزم انداختم و به لای موهاش دست کشیدم و نوازشش می‌کردم و گفتم مهری جونم عزیزم خوش بحال داود مثل الهام.با چی‌ میخوابن اینا نه؟گفت: کوفتشون بشه هر دوشون و دوباره لبشو داد بهم و منم براش حسابی‌ خوردم توری که زبونشو می‌کشیدم وقتی‌ می‌خواست لبهاشو برداره از لبم. و وقتی‌ دردش اومد با شیطنت یه بشگون از سر کیرم گرفت که ای‌ وحشی یواش.شلوارمو از پام در آوردم و گفتم هنوز وحشیو ندیدی.که اومد طرفم نزاشت شرتمو در بیارم گفت وایسا کار خودمه.بعد لباسم رو در آورد و نشست به کیرم از رو شرتم دست می‌کشید و گفت وای این دیگه چیه؟ میگم چقدر کون و پرو پاچهٔ الهام گندست معلومه دیگه با این اونو میگای.بعد شرتمو کشید پاین وکیرم افتاد بیرون میمالوندش به صورتش و میگفت جون وایییییییی چه چیزیه این .لیس جانانه زد توری که گفتم همین اول کار آبمو میکشی بیرون بعد پاشد گفت همین الان اینجا ترتیبمو میدی؟گفتم آره دیگه الان من یا تو میتونیم بی‌خیال بشیم برای بعدن بمونه؟گفت من که اصلا گفتم منم نه گفت پس برو کارمندارو رد کن چون نمی‌خوام با ترس و لرز بدم گفتم الان که لختم؟ گفت دیگه دیگه لباسمو تنم کردم دوباره و رفتم از اتاق بیرون و به منشی‌ و باقی‌ کارمندا گفتم امروز رو برن خونه ساعت ۱ بود و همه استقبال کردن.۱۰ دقیقه بعد رفتن در واحد رو بستم و رفتم سر وقت مهری که دیدم  رو کاناپه چرمی که تو اتاقم بود ولو شده و لخت  منتظرمه چند دقیقه دور ایستادم و به اندام مثل پری دریایی‌ مهری نگاه می‌کردم و باورم نمی‌شد چیزی که میدیدم سینه ی که انگار تو سوتین است به همون خوش فرمی و سفتی یه بدن مثل دلفین زیبا و کوسی که معلوم بود چه چیزیست خوش تراش و زیبا  لباسمو کندم که بپرم روش که یهو فکری به سرم زد و گفتم پاشو و برام راه برو و خودتو برام نمایش بده.رفتم نشستم رو کاناپه و اون رو بلند کردم که برام عشوه بیاد.

  و خواهرم چی‌ کار کرد کم مونده بود از وری که با کیرم میرفتم ارضا شم.قمبول که کرد جلوم و با اون دستای نازش میزد رو یه لوپ کونش و موج می‌افتد رو اون بدن ژله‌ای احساس می‌کردم دارم می‌کنمش و همون جوری کیرم تکون تکون میخورد.خلاصه گفتم بیا مهری بیا ببین من بهتر می‌کنم یا داوود گفت اومدم عزیزم بیا بکن ببینم من خوش کوس ترم یا الهام و اومد نشست جلوم و زانو زد رو زمین و کیرمو گذاشت تو دهنش و میخورد و موقع ساک زدن تو چشمم نگاه میکرد .اوم اووم اوومممممم همینجور میگفت و کیرمو میخورد بدنمو نوازش میکرد و کیر میخورد و منم که دیگه نمیدونستم دارم چطوری حال می‌کنم و اه و اوهم بلند بود کیرمو با دستش میمالوند و میگفت جوووووون ووووویییییییییییی به این میگن کیر مال منه امروز مگه نه؟ گفتم آره عسلم همش
مال تو بخورش فقط خایه هام و لیس بزن گفت چشم عشقم.تخممو کرده بود تو دهنش و می‌خورد و من هم رو هوا بودم و دست از پام نمی‌شناختم. چنگ انداخته بودم به موهاش و سرشو گرفته بودم تو دستم و تو دهان مهری تلمبه میزدم کیرمو.
صدام که بلند شد فهمید آبم تو راهه لبشو غنچه کرد جلو کیرم و با زبونش میزد سر کیرم و با دستشم کیرمو میمالوند و جیغ میزد آب آب بده که من دیگه نفهمیدم و پاشیدم تو دهنو صورتش وایییییییییییی که چه حالی‌ میداد مثل یه کوه آتش فشان داشتم به خودم میلریزدم و آبمو خالی‌ می‌کردم تو دهنش زبونشو آورد بیرون و آب کیرمو که تو دهانش جمع شده بود نشونم داد و خواست بگه جون که آبم پرید تو گلوش و سرفش گرفت و باخنده قورتش داد و گفت جون عزیزمی چه آبی بود شورررررر داغم بود وای‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی‌ی حال داد پاشو نوبت توئه که کسمو بخوری منم آبم بیاد فعلا,گفتم چشم فدات شم بیا بشین رو دهنم کستو بخورم .و همون جور که نشسته بودم رو کاناپه اومد و سرپا رو کاناپه ایستاد و یه پاشو این ورم و یه پاشو انورم گذاشت و دستشو رو پشتی‌ کاناپه دو طرف سرم گذاشت و کوس هولوشو بهم نشون میداد و میپیچید به خودش و میگفت چطوره جیگرتو بخورم.خوب کوسی دارم.من که اون پستونای به بزرگی‌ و گردی نارگیل مهری و میدیدم بالا سرم و داشتم میملوندم اونارو نتونستم جوابی‌ پیدا کنم که بگم با نیشخند گفت باشه داداشی میدم آنهاراهم بخوری و بمالونی اصلا برام بذار لاش و روش ارضا بشی‌ ولی‌ اول کسم بخور برام چه جوره خوشت میاد؟ کوسش که مثل یه تیکه کتلت پف داشت و بهمون رنگ بود معلوم بود زیاد داده یا داوود حسابی‌ گایدتش ولی‌ مشخص بود که کوس توپ و باحالیه چوچولش هنوز مثل الهام خودم بیرون نزده بود و مثل یه دختر فقط یه چاک لای پاش بود ولی‌ خوب چه چاکی که من جلوی خودمو نمیتونستم نگاه دارم و همینجور زبونمو میمالیدم به کوسش و براش لیس میزدم و حتا زبونمو می‌کردم تو کوسش طوری که با دماغ میرفتم تو کوسش و چوچولشو میمالوندم اونم که حسابی‌ داشت از حال میرفت توری شد که نتونست رو پاهاش وایسه و ولو شد منم برا اینکه حسابی‌ برای مهریمون سنگ تموم بذارم اونو کشیدم رو کاناپه و خودم نشستم زمین لنگشو دادم دستش که بگیره بالا و براش بازم خوردم کسشو واییییییییییی که چه کیفی میکرد خواهرم موهامو چنگ میزد و با جیغ میگفت بخور الان میاد بخور اومد جووووون بخور کسمو آره آره جیغ میزد و لرزه زیادی رو بدنش داشت و همین جور کسشو تو دهنم فشار میداد نگاش کردمو با کیرم مالوندم روش که جیغ زد وای مهران چه داغه سوختم و دستمو گرفت منو کشید رو خودش و کوسش که اینقدر خیس بود که در همون حاله روش دراز کشیدن کیرم سور خورد و رفت تو کوسش که همون لحظه ارضا شد و چنگ انداخت کمرم و جیغ زد ایییییییییی مهران اومد عزیزم اومد جووووون واایییییییییییی توم حسابی‌ خیس شد آخ جون.کیرمو کشیدم بیرون چون تو کوسش واقعا داشت می‌سوخت
بعد سریع بغلش کردم که آروم بشه مثل کوره داغ بود داغ که نه داشت می‌سوخت.میبوسیدمش و قربونش میرفتم.گفت مهران   خیلی‌ حال داد حالا بکن منو یالا.زدم رو لوپای کونش گفتم چشم شما بده من می‌کنم.لبخند شیطونکی زد و گفت: کون می‌خوای بلا؟ گفتم اگه بشه برای پیش غذا که از خنده ریسه رفت.و رو کاناپه بر گشت و برام قمبول کرد گفت بیا کونمو بکن عزیزم.که یدونه زدم رو کونش و گفتم از رو کاناپه پاشه و رو دسته کاناپه با شکمش دراز بکشه که وقتی‌ این کارو کرد کونش رو دسته کاناپه آماده گاییدن شد و چون با شکم رو کاناپه بود پاهاشم زمین نبود و رو هوا آویزون بود یعنی‌ اصلا کاری برای انجام دادن نداشت جز دادن!!
رفتم وسط پاهاش و ا ونارو باز کردم و کونشو برانداز می‌کردم کیرمو حول دادم تو کوسش که حسابی‌ خیس شد و کشیدم بیرون و با آب کوسش  سوراخ کونشو نرم می‌کردم و توف مینداختم تو کونش و باز می‌کردم تو کوسش و کیر خیسمو می‌کشیدم بیرون و میمالوندم رو سوراخ کونش که مهری میگفت جون تو هم چه کارای بلدیا شیطون این از مدل گایدنت اینم از نرم کردن سوراخم بیخود نیست الهام روز به روز خوشگل تر می‌شه.گفتم دیگه دیگه ما اینیم.گفت خوب توام زود باش دیگه کونم به خارش افتاد بکن گفتم چی‌؟گفت بکن هی‌ می‌گفتم چی‌ اونم میگفت بکن کونمو بکن که یواش یواش سر کیرمو گذاشتم دم سوراخ و هل میدادم تو که صداش تغییر کرد آاایییییی بکن اوووومممممممم وای جر خوردم آااییییییی توف بزن مهران آایییی کشیدم بیرون و بازم براش توف زدم و تکرار کردم چند بار این کرو تکرار کردم که دیگه داشت جا وضع میکرد و مهری هم دیگه داشت با حال ناله میکردم که شروع کردم به تلمبه زدن که دیدم نه داره لذت میبره اونم چه لذتی جیغ‌های از رو شهوتش اتاقو برداشته بود و منم چه تلمبه‌ای میزدم .میزدم رو باسنش می‌گفتم خوبه ؟ در چه حالی‌? میگفت بکن جون بکن که داری جر میدی آب بریز یالا آب کیرتو خالی‌ کن که حسابی‌ این حرفش حشریم میکرد که یهو آبم پاشید تو کونش از نعره کشیدنم فهمید دارم ارضا میشم که جیغ میزد واااایییی بریز بریز بریز جونم که یهو توشو خیس کردم که جیغش در اومد جووووون چه داغه اووووومممممممم که دیگه پاهام داشت شول میشود و نمیتونستم رو پاهام وایسم که سریع از زیر کیرم پاشد و اومد منو گرفت و نشوند رو کاناپه نشست بغل دستم و بغلم کرد جون داداشی آروم باش حال داد؟ حرف نمیتونستم بزنم فقط نفس نفس میزدم.
یواش یواش که آروم شدم دیدم داره کیرمو با دستمال نم دار تمیز می‌کنه حسابی‌ و برام ساک زد.ووووووااااییییییییی که چه ساکی انگار نه انگار الان ارضا شدم کیرم شق کرد اونم چه شقی.گفتم کس میدی؟گفت آره کیر می‌خوام ببین چه کیری داری یه وجبه اووففففففففف چه قدرم کلفته  فکر کنم زوری بره توم. که پاشد اومد روم من که رو کاناپه ولو بودم اون هم نشست رو کیرم که کیرم واقعا داشت به زور میرفت تو کس نچندان تنگش.
جیغ‌های باحالی‌ میزد و همین جوری رو کیرم بالا پایین میکرد که یواش یواش داشت همه کیرمو جا میداد تو خودش منم حسابی‌ پستونشو مالوندم و بعضی‌ وقتم کونشو میمالوندم که خیلی‌ کیف میکرد و با دستش همه تخت سینمو نوازش میکرد.جیغ میزد آااااییییییییی خوب میدم ؟ کسو میبینی‌ چطوره به این میگن کوسا میبینی‌.می‌گفتم آره کوس بده جووووون که حسابی‌ داشت روم سواری میکرد که یهو حس کردم کیرم و کردن تو آب جوش و سوختم فهمیدم داره ارضا می‌شه که خواستم بلندش کنم جیغ زد نه روم فشار  آورد و بلند نشد خم شد روم و صورتمو گرفت و نگام میکرد و گفت بریز توش زود باش آااییییییییی که منم دیگه نمیتونستم خودمو نگه دارم و ارضا شدم اونم چه ارضایی.خوابید روم و از هم دیگه لب میگرفتیم و اونم که ارضا شده بود هر دومون از حال رفتیم و رو من ولو بود تا اینکه از روم شل کرد که برگرده اونم رو کاناپه ولو بشه.
نگاش کردم و گفتم حالا چی‌؟ چی‌ می‌شه چی‌ کار بود کردی؟گفت اونجاشم بذار من فکرشو بکنم.تو نگران نباش.کیف کردی خوب بود بوسیدمش و گفتم آره عزیزم.گفت من باحالترم یا الهام؟گفتم دیگه نشد هر گل یه بوی میده توهم بذار این جوابش بمونه برای من.نیشخندی زدو گفت باشه و این ماجرا فعلا اینجوری تموم شد

9 Şubat 2011 Çarşamba

سکس من با دختر خوندم

من مهران هستم۳۵ ساله ساکن تهران۱۰ ساله ازدواج کردم و اسم خانمم الهام است.اون از من ۵ سال بزرگتره و الان صاحب ۲ تا بچه هستیم پسر مشترکمون و دختر الهام.
موقع ازدواج الهام با من ۳۰ سالش بود و بسیار زیبا جذاب و همچی‌ تموم بود.البته الان هم فوق‌العاده است و از هر زنی‌ که سراغ دارین تاپ تره.شبیه مونیکا بلوچی و بهمون اندازه سکسی.من هم نمی‌خوام تعریف کنم ولی‌ تو ۲۵ سالگیم که باهاش آشنا شدم تو تهران کمتر مردی از لحاظ قیافه و جذابیت به گردم میرسید چون منو اون در واقع یه ازدواج عاشقانه داشتیم که اون بیشتر از من عاشقم بود. از شوهرش طلاق گرفته بود و با دخترش که اون موقع 10 ساله بود زندگی‌ میکرد.الان ۳۵ سالم است هر چند هیکلم از اون سایز مانکنی و کمر باریکی در اومده هرچی‌ باشه ۱۰ ساله متأهلم و خوب آقایون میدونن یه مرد هیکلش جا میافته ولی‌ با این حال همین الان هم فقط کافیه اراده کنم فکر نکنم دختری باشه که بتونه به من نه بگه.
بگذریم همش دارم تعریف می‌کنم بریم سر اصل مطلب.
چند ماه پیش یه شب داشتیم با الهام عشق بازی‌ میکردیم و تو حال خودمون بودیم که حس کردم از تو بالکن داریم کنترل میشیم شک کردم و برای اینکه مطمئن شم به الهام گفتم به پشت بخوابه که مشت و مالش بدم آخه شبهایی که حال می‌کنیم اولش کلی‌ عشقبازی می‌کنیم و با همدیگه ور میریم شاید ۱ ساعت برا همین برشگردوندم که مشت و مالش بدم که اونم کلی‌ کیف کرد و آخ جون آخ جون میگفت اون که منو نمیدید بالکنو نگاه کردم و داشتم کمرو و کونشو ماساژ میدادم که دیدم دختر خوندم سپیده داره منو مامانشو دید می‌زنه.اون منو نمیدید یعنی‌ نمیتونست تشخیص بده که دارم میبینمش در واقع منو مامانشو سایه هامون و میدید بخاطر پرده که پشت اون مخفی‌ بود ولی‌ چون تابستون بود و پنجره باز مطمئنم صدامون واضح شنیده میشد.
نمیدونستم چی‌ کار کنم نه می‌تونستم بی‌خیال حال کردن بشم چون الهام خیلی‌ حشری است و نمی‌شد نمیتونستم به اون بگم که سپیده داره دیدمون می‌زنه چون نمیدونستم چه کاری ممکن بکنه و نمیتونستم به سپیده بفهمونم که من دیدمت گفتم ممکن خجالت بکشه.
رابطمون با دختر خوندم خیلی‌ خوبه و منو خیلی‌ دوست داره(مثل پدر)فکر کنید از 10 سالگی با من بزرگ شده و بخاطر فاصله سنی‌ کم مثل ۲تا دوست هستیم منم چون سنمو چهرم نشون نمیده بیرون که میریم مثلا پیش دوستش وقتی‌ میگه بابام باید توضیح هم بده که چجور بابایی که اینقدر جوان و خوشگل است.
خلاصه بگذریم مونده بودم چی‌ کار کنم که یهو الهام گفت عشقم امشب نمیخوای زنتو بگای زود باش دیگه یا می‌خوای من شروع کنم .من دیگه کاملاً لال مونی گرفته بودم که الهام خودش منو برگردوند و اومد روم شروع کرد کیرمو خوردن.
ما چون حال کردنامون همیشه با صحبت کردن زیاده و قربون صدقه هیکل همدیگه میریم و الهام همیشه بهم میگه چطوری بکنمش فکرشو بکنید دیگه سپیده چه حرفایی داشت میشنید. کونمو بکن جرم بده کسمو بگا آخ جون جون و کیرتو می‌خوام و ...خلاصه همه چی‌
الهام ارضا شده بود و من چون هنوز شوک بودم ارضا نشده بودم که شروع کرد کیرمو خوردن و میگفت مهران یالا آب می‌خوام ساک میزدو و میگفت و قربون صدقه کیرم میرفت که آخ جون چه کیری دارم من و همین حرفا.آبم که داشت میومد فهمید و نزاشت ازش دور شم منو گرفته بود و میگفت بپاش تو صورتم ؛خلاصه منم ارضا شدم و رو تخت ولو شدیم و من هنوز حس می‌کردم که سپیده آنجاست و نرفته.
خیلی‌ بی‌ مقدمه گفتم منو تو موقع حال بهم اینجوری حرف می‌زنیم زشت نیست آخه تا حالا به این مساله فکر نکرده بودم.گفت نه همه عشقبازی مون مزش به همینه گفتم آخه یه جوری حرف می‌زنیم مثل جنده و جنده باز می‌شه گفت خوب آره معلومه من جندم عزیزم ولی‌ جنده توام حشری توام برای تو جندگی نکنم برا کی‌ بکنم گفتم خوب بسه.
البته بین من و الهام اعتماد بالای بود و هر دومون عاشقانه همدیگرو دوست داشتیم و تو این ۱۰ سال به هم دیگه خیانت نکردیم.
من می‌خواستم حرفارو تموم کنم که بخوابم ،پس به الهام گفتم عشقم تو برو دوش بگیر که من دیگه پنچر شم فردا صبح هم باید زود برم شرکت که شریکمون میاد زشته استقبالش نکنم .
می‌خواستم بخوابم که الهام که پاشده بود بره حموم گفت نکنه قربون کیرت میرم و میگم جون چقدر گندست یه فکرایی کردی گفتم دیوانه ، چه حرفیه می‌خوام بخوابم شب بخیر یهو گفت:
آخه با چند تا از دوستام که میشینیم حرفای زنونه میدونی که برا هم تعریف می‌کنیم اندازه کیرای شوهرامون و داستانهای رختخواب میدونیکه گفتم خوب .گفت اینجور که من فهمیدم مال تو حرف نداره گفتم عجب.این چه حرفای که میزنین آخه.با کدوم دوستات؟
گفت همون مریم و مژگان  و سمیرا لاشی که هر وقت میومدن میخواستن بخورنتا.گفتم پس برا همینه چند وقتیه نمیزاری بیان آره؟گفت آره از حسودی از همون اولش هم میترکیدن که از من کوچیک تری.گفتم خوب بی‌خیال من میخوابم
خواستم بخوابم که زودتر این حرفا تموم شه و سپید بره هرچند کاری که نباید میشد شده بود.
ساعت ۷ بود که از شرکت برگشتم الهام نبود آخه باشگاه میره.منم انگار نه انگار که از ماجرای دیشب سپید خبر دارم گفتم شام خوردی یا باهم بخوریم،گفت مهران (آخه تو خودمون همیشه از اولش مهران صدام میکرد خودم می‌خواستم) بریم بیرون شام بخوریم چون میدونستم الهام تا ۹ نمیاد گفتم باشه برا مامان هم میاریم هرچند رژیم میگیره.رفتیم بیرون .
نرسیده به پل رومی رفتیم پیتزا بزنیم.خلاصه داشتیم شام میخوردیم که دیدم یکی‌ از میزا خیلی‌ تو نخ ما هستن البته چون ۳تا دختر جوان بودن خوب من هم چیزی نگفتم اما خیلی‌ مشکوک شدم.بگذریم برگشتیم خونه.البته سر راه رفتیم دنبال الهام و پسرم که ۵ سالشه و مامانش باشگاه میبره او رو هم آوردیم.
من داشتم آبجو میخوردم و فیلم میدیدم و الهام هم داشت دوش می‌گرفت که صدای پچ پچ شنیدم از تو اتاق سپید راستشو بخواید تا اون روز به هیچ چیز شک نمیکردم چون سپید یه دوست پسر داشت که خوب ماهم خبر داشتیم و میشناختیمش یعنی‌ دلیل برای پچ پچ تلفنی نبود بی‌ اختیار رفتم پشت در و گوش کردم چیزایی که شنیدم باورم نمی‌شد:دیدی چقدر جیگره آره خیلی‌ باحاله خیلی هم سکسیه دیدی لباشو یذره است پیتزارو چجوری میخورد .
دو زاریم افتاد اونا که مارو تو رستوران دید میزدن دوستش بودن که من نمیشناختمشون پس سپید داره منو جای دوستش به اونا جا می‌زنه.حالم بد شد نمیدونستم چی‌ کار کنم.به الهام نمیتونستم بگم با خودش هم آخه چجوری حرف بزنم؟مونده بودم که چی‌ کار کنم
چند روز گذشت و من دیگه حواسم بود تو اتاق خواب پنجره را ببندم و پرده هارو کامل بکشم.یه پنجشنبه شب بود الهام و پسرم رفته بودن خونه مادرش اینا (چون بعد ازدواج منو الهام تقریبا فامیل من منو ترد کرده بودن بچه‌ام فقط خونه یه مامان بزرگش میرفت)برا همین وقتی‌ میرفتن حسابی‌ میموندن من هم نمی‌رفتم به همون دلیل که مادرش اینا هم راجع به من فکر خوب نمیکردن البته من از خانواده کمی‌ نبودام ولی‌ الهام و خانوادش خیلی‌ پولدارو و بزرگ و....آره و فکر میکردن من برای پول اون بود که باهاش هستم و اینو همه جز خودش قبول دارن.بماند.
سر شب بود بهم زنگ زد و که حسابی‌ مشروب بخور امشب می‌خوام یه حال حسابی‌ کنیم وقتی‌ اومدم خونه آخه هر دومون از سکس تو مستی خوشمون میومد منم که فکر اتفاقی‌ رو که امشب قراره بیفته رو نمیکردم حسابی‌ ویسکی‌ خوردم که ساعت ۱۱ اینا بود باز زنگ زد که فرهاد(پسرم) لج کرده نمیاد و مامانم هم نمیذاره بیام فردا میام و از این حرفا
گفتم باشه و رفتم سراغ ماهواره که خودمو سرگرم کنم.سپید اومد و از اتاقش بیرون و روی کاناپه ولو شد و باهم داشتیم فیلم میدیدم.
سراغ مادرش رو گرفت گفتم خونه مامانی ایناست و فردا میاد.منم که معلوم بود مستم گفت با منم مشروب می‌خوری؟ گفتم آره عشقم(البته همیشه می‌گفتم و عادی بود مشروب رو هم ی ۱ سالی‌ بود که میخورد و مام میدوستیم)فردام که جمعه بود و خونه بود پس مهم نبود بخوره.
برا اونم ریختم و میخورد منم چون خیلی‌ جلو بودم چند تا در میون خودم هم یکی‌ میخوردم.
کلش داغ شده بود چون هر وقت داشت مست میشد سرخ میشد لپاش و چشماش از درشتی می‌خواست از صورتش بیاد بیرون.من داشتم سیگار می‌کشیدم که یهو و بی‌ مقدمه گفت خالی‌ که حال نمیده بذار یه‌چیزی بدم پرش کنی‌ .من که خوب مجردیم همه جور غلطی کرده بودم فهمیدم و با تعجب به سپید نگاه می‌کردم و زبونم بند اومده بود.چون تاحالا تو این ۱۰ سال نه تنبیه کرده بودمش نه نصیحت کلا اینجور کارا با مادرش بود .
دید من چیزی نمیگم رفت و تقریبا چیزی نزدیک به ۳گرم حشیش آورد و داد بمن و گفت حدس می‌‌زنم خودت واردی.یه لحظه فکر احمقانه‌ای از سرم گذشت.گفتم خوب اگر باهاش بکشم رومون باز می‌شه و می‌تونم باهاش صحبت کنم و بیشتر خیر سرم نقش تربیتی‌ از خودم نشون بدم.
منم که تو این ۱۰ سال گذری خلاف کرده بودم چون الهام از تجربه زندگی قبلیش شدیدا ضربه روحی‌ خورده بود و تنها چیزی که نمیتونست قبول کنه این مساله بود و تنها دروغ تو زندگیمون که به اون گفته بودم همین بود که این گذری رو مخفی‌ می‌کردم.
بگذریم خوب خیلی‌ وقت بود از آخرین بار میگذشت خیلی‌ سریع ۲تا موشک حاضر کردم و یکی‌ دادم به سپید یکی‌ هم خودم روشن کردم.که سپید اومد پیشم و گفت نه مثل همه باهم بکشیم خوب من هم بعد از چند تا پک چرخوندمش و خلاصه با یه لذتی وصف نشدنی‌ داشت با من حشیش می‌کشید.
تموم شد و خلاصه هر دومون رو ابر بودیم و حسابی‌ می‌خندیدیم و به اصطلاح بنگ و باده کرده بودیم.من البته هوشیاریمو می‌خواستم حفظ کنم ولی‌ صحبت و نصیحت رو بی‌خیال شدم برای بعدن گذشتم.
اما از همه جا بیخبر که یه الف دختر بچه 20 ساله چه خوابی‌ برام دیده.سپید رفت کنترل رو برداشت و رفت رو شبکه‌های سکسی که قفل بود با تعجب نگاش کردم و گفتم چطور تونستی‌ بازش کنی‌ با یه شیطنت خاصی‌ گفت خوب دیگه.
خیلی‌ جدی گفتم بزن بره اما گفت منو تو که دیگه باهم این حرفارو نداریم دیدم مثل اینکه نمی‌شه برای بعدن بمونه صحبت کردن و باید همین امشب حرف بزنم باهاش چون دیگه داره خیلی‌ جلو میره .
گفتم عزیزم من می‌خوام تو آزاد باشی‌ و با من رابطه خوبی‌ داشته باشی‌ ولی‌ تو حریم خانواده یه مرز هائی هست که نباید برداشته بشه یه حرمتهای هست که نباید شکسته بشه و درست نیست منو تو باهم این صحنه‌ها رو ببینیم وقتی‌ تنها بودی ببین مساله نداره خوب یه امر طبیعه و تو هم مثل همه بالاخره یه‌روز خانوم میشی‌ و با عشقت آره دیگه و در این بار هر سؤالی داشتی از مادرت می‌پرسی‌.خلاصه من که داشتم مثلا نصیحت می‌کردم اومد نشست روی پاهام و گفت من سعید و نمی‌خوام نه هیچ کس دیگه‌ای رو تو رو می‌خوام خیلی‌ وقت که خانوم شدم و همه چیزو می‌دونم ولی‌ من تورو دوست دارم.
از جام بلند شدم و گفتم خوب بسه دیگه برو بخواب بعدن حرف می‌زنیم که با پروی هرچه تمام تر اومد طرفم و شروع کرد به لب گرفتن از من و میگفت امشب بی‌ تو نمی‌خوابم  مگه من چی‌ می‌خوام فقط می‌خوام دوستم داشته باشی‌.ازش دور شدم و گفتم خوب معلومه دوستت دارم واگر نه الان استوخونات رو شکسته بودم .که یهو لباساشو کند گفت دلت میاد منو بزنی‌ تازشم این دوست داشتن نه همون جور که مامان ودوست داری میدونم خیلی‌ همدیگرو دوست دارین منم که نمی‌خوام مامانمو ناراحت کنم شوهر اون باش ولی‌ یذرم من هم حق دارم دیگه دوستت دارم می‌فهمی دست خودم نیست.
من که دیدم نه نمی‌شه و خوب هم مست بود هم چت رفتم طرفش و بردمش طرف اتاقش ملافه تختشو برداشتم کشیدم دورش و خوابوندمش رو تخت و گفتم باشه بخواب اینجا میشینم پیشت بعدن حرف می‌زنیم خوب.ملافه رو زد کنار و گفت نه بغلم کن منو بکن میخوامت واگر نه به مامان میگم حشیش میکشی.برق از کلم پرید و یکی گذاشتم زیر گوشش که چند ثانیه بعد فهمیدم چی‌ کار کردم تاحالا نزده بودمش.بغض جمع شد تو چشماش رفتم از اتاق بیرون یه سیگار روشن کردم داشتم می‌کشیدم که بازم اومد دوباره ولی‌ ملافه رو دورش پیچیده بود شروع کرد معذرت خواهی‌ ببخشید غلط کردم فراموش کن اصلا همچین حرفی‌ نزدم و داشت حق حق گریه میکرد و اون چهره قشنگش خیس اشک بود و با اون چشمای درشت که حالا پر اشک بود و میدرخشید نگام میکرد و گریه میکرد.منم که دیدم خودشو پوشونده اومده گفتم حتما مستیش پریده و فهمید چه غلطی کرده خوب منم خیلی‌ سنگ دلی‌ نکردم و رفتم طرفش بغلش کردم پیشنیشو میبوسیدم و گفتم ببخشید عزیزم قشنگم دخترم )برا اولین بار بود می‌گفتم)
گفت نه دخترم نه همون عزیزم قشنگم دخترم نه من دوستت دارم می‌فهمی مگه چی‌ می‌شه هم منو دوست داشته باشی‌ هم مامان من که نمی‌خوام جداتون کنم دوستم داشته باش و.....من که یواش یواش دیگه کیرم سیخ شده بود و سپید هم هی‌ هیکل نازشو میمالند بهم برا اولین بار تنم داغ شد و تو دلم لرزید و یه لرزش خیلی‌ خفیف موقع عشق بازی خلاف که همه تجربه کردین تو وجودم بود و هنوز سپیده تو بغلم بود.
وقتی‌ کیر شق شدم رو رو بدنش احساس کرد بدون اینکه از بغلم در بیاد صورتش رو دور کرد از من و تو چشمم نگاه کرد و با لبخند زیبائی شروع کرد به دوست دارم گفتن هی‌ میگفت و از صورتم لبم گلوم می‌بوسید و یواش یواش ملافه از روش افتاد و من حالا داشتم به اندامش به چشم دیگه نگاه می‌کردم که خوب فهمیده بود و هی‌ به اون بدن مثل مرمرش پیچ‌و تاب میداد و وای که چه اندامی داشت به خوش فرمی یه مانکن و به تو پری یه زن خوش کس و کون سینه‌های درشت تر از مادرش وبدنی مثل مار کون کاملاً فرم دار و باسنی گرد و تو پر که میگن طاقچه و یه کس که به رنگ گٔل محمدی صورتی‌ بود و الحق که چه کسی‌ بود تپل و درشت که به شلی کس مادرش نبود من که داشتم نگاش می‌کردم  از دوست دارم گفتن دست کشید و لبمو گرفت تو دهانش و من هم مقاومت نکردم و لبشو میمکیدم که زبونشو داد تو دهنم و من هم خوردم و متقابلأ زبونم رو دادم دهانش که با چه ولع و تشنگی میخورد با باسنش بازی می‌کردم و تو مشتم میچروندم و میکشیدمش رو به بالا و به طرف خودم فشارش میدادم و کیرم از رو شلوار تو خونم که خیلی‌ هم نازک بود به کس او مالیده میشد و از همین الان اه و اوهش در اومده بود و شروع کرد به در آوردن لباسم و لختم کرد و حالا لخت جلوش ایستاده بودم و با دستای مثل حریرش داشت بدنمو از بالا تا پاین نوازش میکرد و سینه من  که از آدمای معمولی‌ پهن تره البته نه مثل ورزش کارا هم می‌بوسید هم میلیسید و همین جور با من ور میرفت که نشست و کیرمو گرفت دهانش که ساک بزنه و من که انتظار همچین زیاده رویو نداشتم صورتشو گرفتم و کشیدم بالا و لبشو خوردم و گفت نه می‌خوام کیرتو بخورم نگاش کردم و گفتم بعدن چون من به عشق بازی طولانی‌ عادت کرده بودم یهو رفتن سر هارد سکس اونهم با سپید سخت بود و هنوز فکر می‌کردم با همین یه عشق بازی بتونم سرو تهشو هم بیارم
بردمش طرف اتاق خواب خودمون که گفت نه عشق من تو اتاق من عشق مامان تو اتاق مامان.رفتیم تو اتاقش و رو تخت ۱نفرش تو بغل هم خوابیدیم و هنوز داشتیم بدن همدیگرو میخوردیم که بغل به بغل هم بودیم خودشو کشید بالا و سینهاشو داد دهانم و من هم خوردم براش حسابی‌ سفت شده بود و داشت سپید از شهوت میسوخت ۱۰ بار از مادرش داغتر شده بود منم با کوسش بازی می‌کردم که چند ثانیه هم طول نکشید که تو بغلم شروع به لرزیدن کرد و با‌ اه و اوه زیاد ارضا شد
تو بغلم گرفتمش و داشتم لبخند میزدم که گفت نخند دیگه دست خودم که نبود گفتم باشه مهم نیست حالا دیگه لالا ،گفت نه تازه اولشه منم آب می‌خوام و هنوز ندادم بهت ،که یهو رفت پاین و کیرمو گذاشت دهانش و چه ساکی میزد نفسش مثل آتیش بود و وقتی‌ با زبونش کیرمو از خایه تا بالا لیس میزد و با اون چشمای حشری و خمارش نگام میکرد کمرم تیر می‌کشید و تنم سوزن سوزن میشد از زور شهوت دیدم اگه بخواد اینجوری ادامه بده الانه که آبم بیاد و بریزه تو دهانش که پاشدم و رفتم تو حموم تو اتاقش و رفتم زیر دوش و آب سرد و باز کردم روم چند ثانیه نگذاشته بود که چسبید بهم و گفت سردت نشه عشقم و واقعا زیر دوش آب سرد تن داغش داغم کرد و داشت بهم حال میداد و لبمو میخورد دستشو انداخت دور گردنمو خودشو کشید بالا و پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و گفت بس نیست عزیزم بریم منو بکنی‌ دیگه.دوش رو بستمو تو بغلم بردمش رو تخت و انداختمش رو تختشو گفتم من همیشه اول کون میکنما گفت میدونم مامان کونیه خوب منم اول کون میدم بهت نگران نباش آماده است تمیزم فقط جاکون توم منم نشوندمش زمین و شکمشو خوابوندم رو تخت طوری که زانوهاش زمین بود و قمبول کرده بود طرفم ولی‌ با شکم خوابیده بود رو تخت واییییی که چه کونی‌ جلوم باز شد یه سوراخ صورتی‌ با یه کون خوش تراش و گوشتی که معلوم بود کردنیه گرد از اون چیزایی  که بهش تاقچه میگن وقتی‌ راه میره آدامس میجو ه شروع کردم به لیسیدنش از بالا تا پایین و توف مینداختم درش و با انگوشتم با سوراخش ور میرفتم و چه آخ و اوخی میکرد انگشتمو کردم توش اول یکی‌ بعد ۲تا بعد ۳تا و حسابی‌ بازش کردم که کیرم میره توش دردش نگیره دندونشو به هم فشار میداد وکسشو میمالید گفت بکن دیگه گفتم دارم می‌کنم خوب گفت نه با کیرت با اون کیر کلفت بکن گفتم کیر می‌خوای گفت چه جورم میخام بیای توم .سر کیرمو یه توف حسابی‌ زدمو دستامو گذشتم رو باسنش فهمید که می‌خوام بکنم دستشو آورد پشتش و چاک کونشو حسابی‌ برام باز کرد منم سر کیرمو گذاشتم دم سوراخشو یواش هل دادم تو وای اون در اومد و جیغ‌های ریز میزد کشیدم بیرون افتادم رو کمرش بغلش کردم گفتم عزیزم چیزی شد؟حشری و آهسته گفت نه تو بکن بازم جا کردم تو و هل دادم یواش یواش هنوز تا ته جا نکرده بودم می‌کشیدم بیرون بازم هل میدادم تو صداش اتاقو برداشته بود آره جون بکن وای چه کونی‌ میدم چقدر رفته تو ؟ همشو می‌خوام بکن تا ته.یواش یواش همین جور که می‌کردم و وقتی‌ می‌کشیدم عقب توف مینداختم رو کیرم دیدم تا ته کردم تو کونش. گفتم خوب اینم همش قربون کونت برم که چه کونی‌ داری گفت آخ جون خوبه؟ کون خوبی‌ دارم خوشت اومده آره فدات شم.تا ته کردی توش؟گفتم آره تا ته توشه زدم رو رونش و باسنش داد زدم کون بده یالا کون بده و اون شروع کرد به عقب جلو شدن و جیغ میزد وایییییییییی ایییییییییییییییی بکن جرم بده آخ جون کیر ،مامان خوش بحالت،بکن مهران بکن پاره کن واییییی من هم مثل کون ندیده‌ها داشتم تلمبه میزدم و مثل یه شیر غرش می‌کردم اخهههههههههههههههه کون بده  واییییییییییی یالا میزدم رو باسنش موج می‌افتد رو تن مثل حریر سپیده سرشو چرخوند و نگام کرد گفت بسه بذار برگردم وقتی‌ میگای تو چشات نگاه کنم.برگشت و رو تخت ولو شد و لنگشو گرفت تو دستش و جم کرد تو شکمش کس و کونش جلوم هوا شد میزد رو کوسش و می‌خندید تو صورتم سوراخ کونش بود بود میکرد و هنوز باز بود درش توف انداختم تو کونش و خوابیدم روش توری که پاهاش افتاد رو گردنم و دستامو گذشتم این ور و انور سرش و داشتم تلاش می‌کردم که کیرمو جا کنم تو کونش که با دستش کیرمو گرفت و گذاشت دم سوراخ کونش منم براش حول دادم تو چشماش یهو درشت شد دست انداخت دو طرف صورتم گفت وایییییییی جون قربونت برم وحشی من بکن منو بکن دندونامونو هر دومن به هم فشار میدادیم و و صداهای وحشی از ما در میومد پشتمو چنگ مینداخت منم حسابی‌ داشتم تلمبه میزدم سرعتم که زیاد شد گفتم آبم داره میاد برات میریزم تو کونت که بسوزی خوب، جیغ زد بریز بریز قربون خایه‌هات که میخوره به درم.یهو چبوندم بهش تا ته و حس کردم کیرم رفت تو حلقش دهانش باز شد چشاش از کاسه‌ در میومد که آبم با فشار ریخت تو کونش آخ و اوووخ هر دمون بلند بود و سپید کچولم داد میزد وایییییی داغ ابکیرت داغ جون کونم من هم که داشتم تکونای آخر میخوردم که مثل پس لرزه‌های بعد زلزله بود سپید قربون صدقم میرفت که جون دلم خوب باشه آروم عشقم منو کردی دیگه آره بریز همشو بریز توم.
آخ که چه حالی‌ داد گایئدن سپید یه چیز دیگه بود آخه من تو مجردیم کم زن بازی و دختر بازی نکرده بودم.بگذریم کیرمو در آوردم بیرون از کونش و رفتم دوباره زیر دوش و کیرمو شستم اومدم بیرون دیدم رو تخت ولو مونده و داره با سینه‌های مثل هلوش بازی می‌کنه رفتم طرفش و خوابیدم بغل دستش چششو باز کرد و گفت شستیش کیرتو عسل جون .منو خوابوند و رفت شروع کرد کیرمو خوردن و با چشمای خوشگلش نگام میکرد منم دستمو چنگ انداختم تو موهاش و بیشتر می‌کردم تو دهانش می‌گفتم بخور همشو بخور جون .بستت نیست آبمو می‌خوای بخوری.کیرمو از دهانش کشید بیرون یه جوری که از نوک لبای مثل البالوش تفش به نوک کیرم چسبید و کش اومد گفت نه دارم برا کسم آمادش می‌کنم کسم میخا ره تا نگای خوب نمی‌شه غصه چیزیم نخور باز شده ۶ ماهیه. گفتم عجب پس سعید ترکوند.گفت آره بچه قرتی ولی‌ این کسو تو باید بکنی‌ فقط تو.الحق که راست میگفت چه کسی‌ بود تپل و گوشتی .
کیرمو که حسابی‌ شق کرد گفت بشینم روت عشقم یا می‌خوای تو بیفتی روم.گفتم چی‌ دوست داری؟گفت بدم نمیاد اول من سوارت شم خوشت میاد مثل جندت باهات حرف می‌‌زنم آره.گفتم سوار شو جنده کچولم بشین رو کیر بابا گفت جون قربون کیر بابام اومد روم و با دستش کیرمو گذاشت دم کوسش و سعی‌ کرد بشینه حیوونی دردش می‌گرفت آخه کوس خیلی‌ تنگ بود و منم که سالها بود به کس الهام عادت کرده بودم کیرم داشت میترکید جیغ میزد وقت یواش یواش بالا پاین میکرد و هنوز ببیشتر از نصف کیرم بیرون بود و سپید رو هوا بود و هنوز نمیتونست کامل بشینه روم.داد میزد واییییییییی چه کیری آیییییییییی کلفته داره جرم میده منم که درد داشتم رو کیرم گفتم بسه پاشو گفت نه من اینو تو خودم باید جا بدم کشید بیرون و سر کیرمو حسابی‌ توف زد و رو دستش توف ریخت مالید در کوسش یکم بازی کرد با کوس و باز نشست رو کیرم چند بر فشار آورد و با دهان باز جیغ میزد چشمش بسته بود و آخ اوخ میکرد.من که می‌ترسیدم چیزیش بشه گذاشته بودم هر کاری دوست داره بکنه .داد میزد کونمو بگیر لاشو باز کن جون آره بتپون تو کسم کیرتو منم  براش بالا پاین کردم خودمو, که دیدم نه دیگه کاملا نشست رو کیرم و هیکل مرمریش میخوره به شکمم.سینهاشو براش میملوندم که لذت ببره از کس دادنش و اونم سنگ تموم گذشته بود چه جیقی میزد انگار کلی‌ فیلم پورنو تمرین کرده
اوفففففف خوب میدم مهران آره بکنش وایییی می‌گفتم آره جون کس بده. میزدم شلپ و شلوپ رو کونش که پاشد از روم خوابید رو تخت گفت بفرمایید آقا نوبت شماست سوار شید. لنگشو از هم باز کردو میزد رو کوسش میگفت بگا خوب بگا هر جور دوست داری منو بگا  همیشه می‌خوام منو بکنی‌ خوب. رفتم روش خوابیدمو کیرمو گذاشتم درش و هول دادم تو.باوجودی که الان داشت کوس میداد و روم بود انگار کوسش کیپ شده بود و باز به زور رفت تو من که حواسم نبود و یه فشار محکم دادم جیغش بلند شد و کمرمو چنگ زد جون آییییییییی  جر خوردم آره اینجوری بکن آره اینجوری مامان و میکنی‌ آره اونم مثل من میده جون اونم مثل من وحشی هست مثل من تشنت هست؟من که مغزم قفل بود و نمیتونستم فکر کنم که بخوام جواب بدم فقط می‌گفتم جون کس بده جنده کس بده اونم داد میزد بکن بیشتر چشماش به درشتی یه تخم مرغ شده بود و نفسش که به صورتم میخورد انگار از کوره نون پزی بود.عرق هر دومون در اومده بود توری که عرقم چکه میکرد رو صورتش و سپید چنگم میزد و با ناله میگفت جون داشت از حال میرفت که بغلم کرد محکم و به تنش لرزه افتاد اونم چه لرزی از اولین بار شدیدتر جیغ میزد و تکون میخورد تو بغلم که کیرم سوخت وای بیشتر از چند ثانیه طول کشید چون روش بودم و اون ارضا شده بود بر اینکه وزنم اذیتش نکونه برگشتم و اون اومد روم چند ثانیه بیحرکت موند و از روم شل کرد یواش کشید بیرون واییییییییی آبش شوره کرد رو شکمم غش غش می‌خندید و قربونم میرفت بعد گفت پس تو چی‌ ارضا نشدی که . گفت بیا عشقم بکن آب می‌خوام آب ,بازم خوابیدم روش و تلمبه میزدم اونم چه تلمبه‌ای کوسش که حسابی‌ خیس شده بود و پر آبش بود شلپ شلپ صدا میداد و دوباره اه و اوهش بلند شد سرعتم زیاد شد و داشتم نعره می‌کشیدم فهمیدم الانه آبم بیاد در آوردم کیرمو و تا کشیدم بیرون فواره زد آب کیرم رو هیکلش و صورتش با ووجدی که بار دوم بود که ارضا میشدم ولی چه ابی ازم در اومد شکمش سینه هاش صورتش انگار شاشیدم روش جون جون میگفت با هیکلش ور میرفت و میگفت آخ  جون ابتو ببین چه جور در آوردم کیف کردی .افتادم روش و از حال رفتم برای چند دقیقه ولو بودم و بعد پاشدم گفتم بریم دوش بگیریم ساعت ۳ صبحه دوش بگیریم که بخوابیم. رفتیم زیر دوش و اون منو میشوست و من اونو دیگه چیزی نمیگفت و فقط مثل یه عاشق واقعی‌ نگام میکرد من که نمیدونستم چی‌ بگم دست به سر و صورتش می‌کشیدم و میبوسیدمش ازگریبانش و لباش اونم کیف میکردی نیم ساعتی زیر دوش بودیم می‌خواست بازم باهم ور بره که گفتم نه بعدن گفت قول؟گفتم تو همیشه اینجوری بده تا هروقت بخای من هستم .گفت تو بکن من همیشه اینجوری میدم.گفتم باشه پس الان تو تو جات منم تو جای خودم میریم می‌خوابیم که مامان صبح خوابیم میاد بعدن فکر می‌کنیم خوب؟منو بوسید و گفت خوب من از حموم اومدم بیرون و رفتم طرف اتاق خواب خودمون و رو تخت ولو شدم و مونده بودم امشب چه شبی‌ بود